نقاشی روستا با کلبه و رودخانه و دختران در حال حمل سبدهایی بر روی سر
فقیر کیست؟
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: «نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»
پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!»
پدر پرسید: «آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
پسر پاسخ داد: «بله پدر!»
و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: «فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنان چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنان رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آنان ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آنان بی انتهاست!»
با شنیدن حرف‌های پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»

توماس ادیسون دو هزار ماده مختلف را برای ساختن رشته لامپ امتحان کرد. هیچ کدام از این مواد رضایت بخش نبودند. دستیار ادیسون گله می کرد که: «همه کارمان بیهوده بود و چیزی یاد نگرفتیم.» ادیسون با اعتماد زیاد... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: تفریق 6 و 4؟

نطرات کاربران:



1

عالی


2

اگه کسی همچین آدمی دید لطف کنه بهش بگه ممد سلام رسوند .این حرفا مال تو قصه هاست


3

آره پسره به باباش گفت ای کاش ما هم فقیر باشیم تا معنی زندگی رو خوب بفهمیم


4

من حاضرمفروتنی کنمو جامو با پسره عوض کنم!!!!!!


5

من حاضرم فروتنی کنمو جامو با پسره عوض کنم!!!!!!


6

بعضيها آنقدر فقيرند كه غير از پول چيز ديگري ندارند . از ايسيكو


7

ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد ثروتمند کسیست که نیاز کمتری دارد


8

در صورت امکان مجموعه حکایات را بصورت یک کتاب مکتوب یا الکترونیکی در اختیار بگذارید.با تشکر


9

با سلام ،همه چیز به نگرش آدم بستگی دارد و نگرش هم به میزان درک و فهم و وسعت نظر آدم به آن موضوع.با تشکر


10

مورد 4 لایک داری.منم میام.


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات