سیب قرمز گاز زده
هر چه می خواهی گناه کن
جوانی محضر امام حسین (ع) رسید و گفت: «من مردی گناهکارم و نمی‌توانم خودم را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.»
امام حسین (ع) فرمودند: «پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می‌خواهی گناه کن.
اول: روزی خدا را مخور و هر چه می‌خواهی گناه کن.
دوم: از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می‌خواهی گناه کن.
سوم: جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می‌خواهی گناه کن.
چهارم: وقتی عزرائیل (ع) برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می‌خواهی گناه کن.
پنجم: زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می‌برد در آتش وارد مشو و هر چه می‌خواهی گناه کن.»


دختر کوری بود که به خاطر کوری‌اش، از خود متنفر بود. او از همه کس متنفر بود به جز پسری که عاشق او بود. پسر خود را فدای او می‌کرد.دختر به پسر گفته بود که اگر می‌توانست جهان را ببیند با او ازدواج خواهد ک... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: کدام کوچکتر است 5 یا 3؟

نطرات کاربران:



1

بسیار عالی


2

is good


3

ائمه ما منبع لایزال حکمت می باشند


4

3


5

بسيار زيبا و حكيمانه بود .با تشكــــــــــر


6

خوب بود


7

از زندگانيم گله دارد جوانيم شرمنده جوانی از اين زندگانيم


8

امام حسین جواب خوبی بهش داد


9

جالب وفوق العاده آموزنده بود


10

الهم رزقنی شفاعته الحسین یوم الورود.


11

تفكرعمقي در موضوع


12

خنده دار بوود


13

بسیار عالی و زیبا


14

عالیه


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات