تماس |
تماس |
جستجو |
درباره |
حکایتها |
صفحه اول |
|
ارباب شما کیست؟ در سالی که قحطی بیداد کرده بود و همه مردم زانوی غم به بغل گرفته بودند، مرد عارفی از کوچهای میگذشت، غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت: «چه طور در چنین وضعی میخندی و شادی میکنی؟» غلام جواب داد: «من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار میکنم روزی مرا میدهد، پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟» مرد عارف که از عرفای بزرگ می گوید: «از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمیدهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم!»
|