تماس |
تماس |
جستجو |
درباره |
حکایتها |
صفحه اول |
|
گیلاس خوری نابینا: «مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم؟» بینا: «آری.» نابینا: «پس تو با چه عذری سه تا سه تا میخوری؟» بینا: «تو حقیقتاً نابینایی؟» نابینا: «مادرزاد.» بینا: «چگونه دریافتی من سه تا سه تا میخورم؟» نابینا: «آن گونه که من دو تا دو تا میخورم و تو هیچ معترض نمیشوی.»
|