1 بسیار عالی مانند اعمال غیر قانونی بسیاری از مدیران ما که آشکارا وبا دسیسه است وبا بی شرمی تمام آن را انجام می دهند بعنوان مثال از اتفاقات این نمونه که البته میتوانم دسیسه بودن وغیر قانونی بودن آن را اثبات نمایم زدن اتمام ماموریت خودم در دو واحد درمانی شیراز یعنی بیمارستان حافظ و بیمارستان نمازی شیراز است که باید بگویم مدیران ما در این کار شیطان را هم بازنشسته کرده اند اما من درتمام این کارها ی روسای غیرقانونی دانشگاه علوم پزشکی را مقصر می دانم که برروی کار مدیران ما نظارتی ندارد وانجام این قبیل کارها از جانب مدیران ما کم نیستند والبته ما شکایتمان را به درگاه احدیت میبریم وازاو میخواهیم که انتقام مارا از ایشان بگیرد والبته میدانم که او هیچ ظلمی را بی پاسخ نمیگذارد
2 ادمی که یه بار دانسته خطا کنه برای بار دوم تکرار آن خطا برایش آسان شده و چه بسا که عادی میشود.جالب اینجاس که نظر بقیه هم در مورد این شخص اینه که طرف خیلی زرنگ و زبله،اینطوری از یه شخص دزد و نابه کار یه بت میسازیم که خودمون هم وحشت میکنیم از اینکه فکر شکستنش باشیم.
3 سخنی زیبااز حضرت علی (ع)که میفرمایند :حوادث روزگار شبیه هم هستند
روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بودهاست. آنان بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتندو پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکردهوق دیگران مورد استفاده قرار میدهند. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمیکند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب میبینند.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
حافظا میخور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران میداند:
بادهنوشی که در او روی و ریایی نبود بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
برخی حافظ رامانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان میدانند که آزاداندیش است و دروغستیز و ضدخرافات.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
4 سخنی زیبااز حضرت علی (ع)که میفرمایند :حوادث روزگار شبیه هم هستند
روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بودهاست. آنان بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتندو پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکردهوق دیگران مورد استفاده قرار میدهند. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمیکند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب میبینند.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
حافظا میخور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران میداند:
بادهنوشی که در او روی و ریایی نبود بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
برخی حافظ رامانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان میدانند که آزاداندیش است و دروغستیز و ضدخرافات.
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
5 بسیار بسیار عالی بود
6 واقعا همینطور شده متاسفانه
7 متن حکیمانه و عبرت آموز و نظر شماره 3و4 که دوبار ارسال شده بسیار آموزنده .
اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید
بروزرسانی نظرات
|